دو چهره ایران
نوشته شده توسط : Mihayloo

در حالی که بازاریابی تصویری از اعتدال به جهان ، ایران به عمد امکان صلح در اسرائیل را نابود کرده است. چرا؟اهداف واقعی آن چیست؟و تلاش های آن به کجا پایان می یابد؟

من Srael در هرج و مرج است. زمین با خون خیس می شود. فلسطینی ها با عصبانیت در حال جوش هستند. یهودیان جهان را عصبانی می کنند. بیش از یک سال و نیم از آن زمان می گذرد که ملت کوچک هرگونه صلح را داشته باشد و دیپلمات ها از بین بروند.

اوضاع یک تراژدی است ، اما شاید غم انگیزترین آنها دروغهای وحشتناک و تصورات غلط باشد که سوخت و پیچیده آن را گسترش می دهد.

این ساده نیست که اغلب در مطبوعات آمریکایی به تصویر کشیده شده است: دو طرف با استدلال های متقابل و در عین حال به همان اندازه قانع کننده. و نسخه داستان گفته شده در بسیاری از نقاط جهان ، به ویژه در اروپا و خاورمیانه-که اقلیت مظلوم و بی قدرت فلسطینی ها با عصبانیت قابل توجیه در برابر ظلم و ستم های بیرحمانه اسرائیلی خود در حال افزایش است-به دور از این امر است. حقیقت.

گزارش مشترک در مورد درگیری با تضاد ، نادانی عمدی از واقعیت شناخته شده و فرضیات نادرست نادرست است.

چرا؟به همین دلیل غیرقابل تحمل که به نفع بسیاری است که این خطاها را گسترش دهند. واقعیت حیرت انگیز این است که ایده ایالات متحده از صلح خاورمیانه - که اسرائیل با همسایگان خود همزیستی است ، که یکی از آنها یک کشور فلسطین است - به سادگی هدف اکثر ملل جهان نیست!

در حالی که بحث بیهوده در مورد چگونگی اجرای این ایده آل صلح با جدیت ادامه می یابد ، نیروهای قدرتمند در بالاترین سطوح سیاست بین الملل طراحی شده اند تا اطمینان حاصل کنند که هیچ برنامه صلح موفق نمی شود! صلح خاورمیانه به طور هدفمند خرابکاری می شود. این نیروها برای ایالات متحده بسیار قدرتمند هستند ، تا زمانی که به شدت بر سخنان توافق نامه ها و قراردادها نادیده بگیرند ، تا همیشه در غلبه بر آنها موفق شوند.

در این مقاله ، ما به ایران - قدرتمندترین ملت منطقه و اسپویلر واقعی صلح میانه توجه خواهیم کرد. ما از عزم ایران برای محكوم كردن روند صلح و نگه داشتن اسرائیل در یك آشوب خفه كننده تا زمان كمك استفاده خواهیم كرد. در این فرایند ، ما شواهد حیرت انگیزی را مشاهده خواهیم کرد که ایران از تنها بودن در این هدف بی پروا به دور نیست.

محور شرارت

پرزیدنت جورج دبلیو بوش وقتی با نام «محور شرارت» به عراق، ایران و کره شمالی سیلی زد، جسور و گستاخ بود. نامگذاری بوش به این کشورها در سخنرانی ژانویه خود در مورد وضعیت اتحادیه، خشم و خشم جهانی را برانگیخت. در دنیایی با ظرافت های دیپلماتیک و درستی سیاسی، دنیایی که با سایه های خاکستری رنگ آمیزی شده بود، این سه کلمه کوچک نشان دهنده همه چیز بد در مورد آمریکای امروزی بود.

جهان به سرعت روشن کرد که نمی‌خواهد در مبارزه با هیچ «محور شرارت» شرکت کند. در حقیقت، به نظر می‌رسد کشورها از این فرصت برای بی‌اعتنایی به تلاش‌های ایالات متحده برای دیکته کردن یک دستور کار جهانی لذت برده‌اند. تهدید کره شمالی نادیده گرفته شد. عراق، در حالی که به ظاهر هدف اصلی بعدی در جنگ آمریکا علیه تروریسم تبدیل شد، هیچ سرزنش قابل توجهی از هیچ کشور دیگری دریافت نکرد. ایران در واقع از افزایش جایگاه دیپلماتیک و اقتصادی در میان کشورها برخوردار بود.

اپیزود «محور شرارت» نشان داد که تفکر آمریکا چقدر دور از ذهن است. این نشان دهنده طرف دیگر حمایت ایالات متحده از اسرائیل است: نه تنها دوستان ایالات متحده دوستان جهان نیستند، بلکه دشمنان ایالات متحده نیز دشمنان جهان نیستند.

چرا؟چیزی شوم پشت این عزم گسترده برای نادیده گرفتن شواهد پشت اظهارات بوش - به ویژه در مورد ایران - وجود دارد.

ایران "نو"

داستان جایگاه درخشان ایران در بین ملت‌ها امروز قابل توجه است.

ایران همیشه می‌خواسته سلطان خاورمیانه باشد. حضور ایالات متحده در منطقه به عنوان استثمارگر و مانع بزرگی برای رسیدن به این هدف تلقی می شود. همچنین روحانیت مسلمان ایران از نفوذ فرهنگ غیراخلاقی آمریکایی متنفر است. دولت اسراییل نیز عمدتاً به دلیل روابطش با ایالات متحده ناخواسته است. بنابراین، حذف اسرائیل و ایالات متحده از خاورمیانه برای اهداف ایران ضروری است. اما از نظر تاریخی، روش‌های ایران برای پیگیری این اهداف، ایران را هم از قدرت‌های غربی و هم در منطقه دور کرده است.

هنگامی که در سال 1979، انقلاب اسلامی آیت‌الله خمینی ایران را تسخیر کرد، ناگهان دولت شاه دوستدار غرب با کابوس آشوب در خیابان‌ها، ترورها و اعدام‌ها جایگزین شد. ایران زمانی که شبه نظامیان ایرانی 66 آمریکایی را برای 444 روز پرتنش گروگان گرفتند، آمریکا را از گلوی خود نگه داشت. اما رفتار خمینی به جای اینکه ایران را به عنوان یک رهبر منطقه ای تثبیت کند، تنها کشورش را منزوی کرد و ایالات متحده را تحریک کرد تا حضور خود در خاورمیانه را افزایش دهد - دقیقاً همان چیزی که او سعی داشت از آن اجتناب کند.

رویکرد استاندارد ایالات متحده از آنجا که انقلاب این بود که ایران را در لیست سیاه قرار دهد تا 1) حمایت از تروریسم ، 2) روند صلح میانه را مانع کند ، و 3) سعی در دستیابی به سلاح های کشتار جمعی.

هنگامی که محمد خاتامی در سال 1997 به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد ، با این حال ، این سیاست شروع به تغییر کرد. خاتامی به عنوان صدای جمعیتی در حال رشد متوسط در ایران دیده می شد و گریه می کرد که از سخت گیری های انقلاب عاری باشد. به نظر می رسید پیروزی زمین لغزش وی (نزدیک به 70 درصد آرا ، با حمایت بیش از حد در بین زنان و رأی دهندگان جوان) به آینده ای متفاوت برای ملت اشاره دارد.

در حالی که اصلاحات در خانه باریک و کند بوده است ، خاتامی برای بهبود روابط بین الملل ایران اضافه کاری کرده است. سفر وی در سال 1999 به ایتالیا برای اولین بار برای یک رهبر ایران به اروپا از زمان انقلاب بود. از آن زمان وی به فرانسه ، آلمان و ژاپن سفر کرده است. وزیر امور خارجه انگلیس در سپتامبر 2001 به ایران سفر کرد. صادرات انگلیس به ایران در سال گذشته 144 درصد افزایش یافته است. روسیه می گوید که این امر باعث بهبود روابط خود با ایران خواهد شد (این بدان معنی است که به فناوری هسته ای ایران ادامه خواهد داد).

این تلاشهای تعاونی فقط پس از اظهار نظر "محور شر" بوش شدت گرفت. خاتامی در ماه مارس به گرمی در اتریش و یونان پذیرفته شد. در ماه آوریل ، آلمان تجارت با ایران را گسترش داد. یک شرکت آلمانی اولین تصرف خارجی یک شرکت ایرانی را در بورس اوراق بهادار تهران ترتیب داد. بلژیک و هلند نیز با همکاری بیشتر با ایران موافقت کردند. خاتامی گفت ملت وی مصمم است با همه کشورها روابط دوستانه داشته باشد. حتی اعضای کنگره ایالات متحده می گویند که آنها هیچ "محور شر" را نمی بینند و می خواهند با ایران رابطه بهتری داشته باشند.

خاتامی همچنین وحدت بیشتری را در منطقه تحریک می کند و توافق نامه هایی را با دیگران ، پاکستان و هند ترویج می کند. عربستان سعودی ، ثروتمندترین ایالت میانه ، با ایران در زمینه امنیت و تجارت منطقه ای همکاری می کند.

ایران خمنی هرگز چنین درمانی را دریافت نکرد. این یک چرخش از نسبت های چشمگیر است.

دو چهره ایران

خاتامی صحبت خوبی می کند. دیپلماسی جدید Suave در حال عاشقانه شدن جهان و به ایران مشروعیت جدیدی می دهد. به نظر می رسد که جهان می خواهد دوباره به عنوان یک لینکپین از ثبات در خاورمیانه ، همانطور که با شاه بوده است ، به ایران نگاه کند. اما به نظر می رسد که این تغییر در عقیده کمتر از اعتماد به نفس واقعی و قابل توجه نسبت به فرضیات مربوط به خاتامی است.

میوه های واقعی ایران چیست؟صحبت ارزان است-و گاهی گمراه کننده است (متی 7: 16-20).

از این گذشته ، ایران یک جمهوری تئوریک است. این بدان معناست که رهبران مذهبی قدرت نهایی را دارند. براساس قانون ایران ، آیت الله (اکنون خامنه ای ، جانشین خون) می تواند رئیس جمهور را بر هر اقدامی که می خواهد نادیده بگیرد. شورای 12 نفره گاردین روحانی می تواند هر تصمیمی از پارلمان منتخب را ضبط کند. رهبران اسلامی سرپرست دادگاه انقلابی ، وزارت دادگستری تهران و دادگاه ویژه روحانیت.

ثمرات روحانیت محافظه کار ، محکومیت ویروسی ایالات متحده ("شیطان بزرگ") و اسرائیل است که کنترل سیاسی را خنثی می کند (یعنی ممنوعیت نامزدهای لیبرال توسط صدها نفر از انتخابات ظاهراً "دموکراتیک") ، سانسور (ممنوعیت کتاب و بسته شدن اشتباهروزنامه ها) ، شلاق و اعدام ها و سیاست های اقتصادی و اجتماعی داخلی بسیار ناموفق.

چگونه می توان این دو چهره ایران را آشتی داد؟از نظر سطح ، تقریباً به نظر می رسد یک بحران هویت - محافظه کاران در برابر میانه روها.

اما در حقیقت ، در حالی که این دو بال سیاسی ممکن است از خارج ظاهر شوند تا در مسائل داخلی متفاوت باشند ، هدف آنها برای تسلط منطقه ای یک و یکسان است. سیاست آنها نسبت به ایالات متحده و اسرائیل یکسان است. حرکات صاف خاتامی در واقع به محافظه کاران کمک می کند تا به هر آنچه که می خواستند برسند.

پیشرفت بیش از دو دهه از خوئومنی به رفسنجانی و اکنون خاتامی به این کشور چهره چشمگیر و چشمگیر داده است. اما هدف آن از برتری منطقه ای بدون تغییر است. وی گفت: "[او] جانشینان بزرگ آیت الله به زودی مأموریت صادرات انقلاب را رها کردند و آن را با رویکردی مبتنی بر اقدامات متعارف تر از منافع ملی رها کردند. مسیر تهران اکنون تدریجی تر خواهد بود و به دنبال این است که آرزوهای منطقه ای خود را کمتر از طریق رویارویی نسبت به اسکان با همسایگان خود ادامه دهد. با این حال ، این تغییر یکی از وسایل بوده است نه به پایان: (منافع ملی ، بهار 2000 ؛ تأکید معدن در کل).

این به توضیح می دهد که چرا از زمان انتخابات خاتامی در ایران بسیار تغییر کرده است.

در پایان دوره اول خاتامی ، از عدم موفقیت وی در اجرای اصلاحاتی که مردم از وی انتظار داشتند ، ناامید کننده زیادی بود. خاتامی ناکارآمدی خود را در مورد سیستم سیاسی ایران مقصر دانست: "من بعد از سه سال به عنوان رئیس جمهور اعلام می کنم که من اختیارات کافی برای اجرای قانون اساسی ندارم." وی گفت (بین المللی هرالد تریبون ، 1 دسامبر 2000).

اما حتی پس از انتخاب مجدد وی در زمین لغزش حتی بزرگتر سال گذشته (77 درصد آرا) - یک دستورالعمل قدرتمند از طرف رای دهندگان با هر اقدامی - هرچند که خاتامی هرگونه اصلاحات قابل توجهی را اداره کرد. در حقیقت ، حتی انتخاب های وی در اعضای کابینه به طور آشکار از هر اصلاح طلب رادیکال غایب بود.

فقط دو توضیح احتمالی وجود دارد: یا خاتامی بیشتر از آنچه مردم متوجه می شوند تحت عنوان محافظه کاران تحت عنوان محافظه کاران است ، یا او نسبت به آنچه مردم اعتراف می کنند با اهداف خود دلسوز تر است.

در هر صورت ، همانطور که اروپا و سایر کشورها انجام می دهند ، این یک دروغ عمدی و شرم آور است که ایران الگویی از اعتدال ، تثبیت کننده ، دوست صلح است.

تروریسم ، چه تروریستی؟

رویکرد جدید و روشنگری ایران به ویژه در مورد جنگ ایالات متحده علیه ترور جالب توجه بود.

اکنون ایران صحبت می کند که گویی در پیشگام علیه تروریسم است. خاتامی به نظر می رسد که او کاملاً از ایده آل ایالات متحده برای از بین بردن تروریسم در سراسر جهان پشتیبانی می کند. او صحبت می کند که انگار اهداف آمریکا را به اشتراک می گذارد. وی به دنبال بهبود روابط با کشورهای خط مقدم در جنگ با ترور است.

ظاهراً جهان ایران را به سخنان خود می برد.

طنز وحشتناک این است که تعریف ایران از "تروریسم" بسیار متفاوت از ایالات متحده است. و نه فقط در بین محافظه کاران - حتی رئیس جمهور خاتامی گفت ، "به نظر من ، به نظر من ، به نظر من تروریسم نیست. بنابراین ، در حالی که از یک طرف دهان خود ایران تروریسم را محکوم می کند ، همچنان به حمایت از گروه های تروریستی در اسرائیل ، لبنان و سوریه می پردازد که صلح را خراب می کند و منطقه را بی ثبات می کند!

این واقعیت اثبات شده و اثبات شده است. شواهد در دسترس همه است. ایران پیوندهای گسترده ای با گروه های تروریستی منطقه ای از جمله حماس ، حزب الله و جهاد اسلامی دارد. مقامات اطلاعاتی آمریکایی و اسرائیلی حتی بیشتر از این محکوم می کنند که "یاسر عرفات اتحاد جدیدی با ایران ایجاد کرده است که شامل محموله های سلاح های سنگین و میلیون ها دلار به گروه های فلسطینی است که در حال جنگ چریکی علیه اسرائیل هستند" (نیویورک تایمز ، 24 مارس). نشان دادن این واقعیت در ژانویه در محموله 50 تن سلاح ایرانی به مناطق فلسطین بود. با این حال ، مطبوعات همچنان به ترویج تصویر تبلیغاتی فلسطین درمانده مسلح که چیزی جز سنگ و عکس های بچه گانه ندارند.

ایران از تروریسم فلسطینی بدون اغماض - از نظر اخلاقی، ایدئولوژیکی و اقتصادی - حمایت می کند. این کشور از یک موقعیت پر هرج و مرج سوء استفاده می کند - با تکان دادن سر خود در برابر تراژدی خشونت که اسرائیل را به تصرف خود درآورده، خود را متعهد به صلح نشان می دهد، در حالی که به سختی زیر میز، مستقیماً آتش را شعله ور می کند!

در حالی که خاتمی تمایل دارد از حمایت از تروریسم فلسطین خودداری کند، آیت‌الله خامنه‌ای علناً از بمب‌گذاری‌های انتحاری تمجید می‌کند: «فلسطینی‌ها در مقابل فشارهایی که بر آنها وارد می‌شود ایستاده‌اند و اوج مقاومت آنها در عملیات‌های شهادت طلبانه‌شان نمایان می‌شود که دشمن را به لرزه در می‌آورد. او می گوید.«فدا کردن خود برای دین و منافع ملی اوج افتخار و شجاعت است» (رویترز، 1 مه). این که آیا رئیس جمهور خاتمی معتقد است که این سخنان بی اهمیت است - واقعیت این است که بمب گذاری ها به همان اندازه که هدف خامنه ای را انجام می دهد، هدف او را برآورده می کند. با این حال، او با سکوت، جایگاه خود را به عنوان یک سیاستمدار میانه رو حفظ می کند و می توان دروغ ایران صلح آمیز را حفظ کرد.

فواید در خونریزی

"صلح" ای که ایران به آن متعهد است به سادگی شامل موجودیت مداوم کشور اسرائیل نمی شود!

حذف اسراییل یکی از دلایل اصلی ایران است. بنابراین، ایران دشمن متعهد صلح خاورمیانه است. با حمایت از تروریسم، به عمد هرگونه آشتی احتمالی را تضعیف می کند و هر نوری از راه حل را از بین می برد.

هیچ لبخند یا سخنی زیبا از سوی سیاستمداران، هیچ توافق تجاری یا همکاری، این واقعیت را یک ذره تغییر نمی دهد!

در برخی از عذاب‌آورترین حماقت‌های اخلاقی که در دوران مدرن شاهد بوده‌ایم، هر چه مردان فلسطینی بیشتر خود را در پیتزاهای اسرائیلی و در پاسور سدرس منفجر کنند، جهان بیشتر قربانیان را محکوم می‌کند - اسرائیل!

«اسرائیل، با همه ایراداتش، یک دموکراسی و یک جامعه باز است. تشکیلات خودگردان فلسطین یک استبداد فاسد است که مردم خود را شستشوی مغزی داده است تا افتراهای خون قرون وسطایی را علیه یهودیان باور کنند. اما روزنامه نگاران و روشنفکران غربی به طور خودکار تصور می کنند که اسرائیلی ها دروغ می گویند» (ملانی فیلیپس، تماشاگر، 20 آوریل).

در این صورت، پس هر چه بیشتر هرج و مرج در اسرائیل حاکم باشد – حمام خون خونین تر – اهداف ایران بیشتر برآورده می شود.

به این معنا که اسرائیل در تلاش برای دفاع از خود وحشی‌تر به نظر می‌رسد، و بنابراین به طور گسترده‌تری محکوم می‌شود و به انقراض نزدیک‌تر می‌شود. ایالات متحده ناتوان تر به نظر می رسد زیرا تلاش می کند خشونت اوباش انتحاری دیوانه را با مذاکره متوقف کند و بنابراین احترام خود را از دست می دهد و ممکن است از ترک منطقه شرمنده شود.

مهمتر از همه ، ایران از کل ظروف سرباز یا مسافر ناخوشایند فرار می کند - در واقع ، در واقع ، به منظور تحقق هدف خود برای تبدیل شدن به پادشاه خاورمیانه.

اشتباه نکنید - ایران همه تلاش خود را برای دستیابی به یک برنامه صلح میانه که شامل اسرائیل است ، به دست آورد.

چرا ایران با آن دور می شود

سؤال این است که چرا سایر ملت ها مشروعیت ایران را ارائه می دهند؟

چرا اروپا اینقدر مصالحه نسبت به ایران است؟چرا حاضر است از مشکلات آن ، تهدید به صلح غافل شود؟

یکی از توضیحات جزئی ، اعتماد به نفس اروپا به نفت ایران و خاورمیانه است. بازی با Charade ایران ، ادامه عرضه نفت را تضمین می کند. در مقابل ، آیت الله خواستار تحریم نفتی بر اسرائیل و متحدین آن است-که مطمئناً ایالات متحده را شامل می شود که قدرت این سلاح در دیکته رفتار کشورهای وابسته به نفت را نباید دست کم گرفت.

احتمال دیگر این است که اروپا از ایران بترسد. در گذشته ، ایران با استفاده از تهدید تروریسم برای به دست آوردن آنچه می خواهد ، کشورهایی را باج خواهی کرده است. شواهد نشان داده است كه فرانسه و آلمان در اواسط دهه 90 ، در حكم قانون رافسانجانی ، با تنظیم مجدد بدهی ، تقویت تجارت و حتی آزاد كردن مظنونین ترور ایران ، از تهدیدهای ترور ایران در اواسط دهه 90 استفاده كردند.

آیا ایران خاتامی در بالا از چنین اخاذی استفاده می کند؟ماه گذشته ، برنامه های ایران برای توسعه یک موشک دوربرد کشف نشده است-مواردی که ایتالیا و آلمان را در فاصله قابل توجهی قرار می دهد. همراه با پیشرفت ایران در دستیابی ، تولید و ذخیره عوامل شیمیایی و بیولوژیکی و همچنین فشار آن برای توانایی هسته ای ، چنین سیستم های تحویل دوربرد به یک تهدید واقعی تبدیل می شوند.

توجه نهایی در معاملات اروپا با ایران ممکن است مسلح مسلمان قاره باشد. به گفته روزانه تجارت سرمایه گذار ، برخی از تحلیلگران می گویند که شاید 15 میلیون مسلمان اروپا به عنوان دشمن در داخل (19 آوریل) مورد توجه قرار گیرند. در سال 1995 ، ناتو گفت اسلام مبارز به همان اندازه که کمونیسم برای منطقه تهدید بزرگی برای منطقه بود. اروپا به یک پناهگاه و زمین پرورش برای افراد افراطی تبدیل شده است. یکی از تحلیلگران گفت: "تروریست های اسلامی اروپای غربی را امن ترین پناهگاه در هر کجا می دانند. هرچه حمایت های قانونی از حقوق بشر گسترده تر باشد ، به احتمال زیاد [تروریست ها] با آن احساس راحتی می کنند. "هر مظنون در حمله 11 سپتامبر با اروپای غربی ارتباط داشت.

اگر این قاره اقدامات خود را برای مجازات ایران به خاطر اقدامات خود انجام دهد ، چه نفرت هایی را می توان در جمعیت اسلامی اروپا تحریک کرد؟

اما صرف نظر از این دلایل احتمالی که ایران دریافت می کند ، در قلب موضوع یک حقیقت بیمار است که توسط پیشگویی کتاب مقدس پشتیبانی می شود ، که انگیزه های واقعی اروپا را توضیح می دهد.

هدف نهایی

نظرسنجی ها حاکی از آن است که اکثریت جمعیت ایالات متحده نسبت به فلسطینی ها نسبت به اسرائیل همدردی بیشتری دارند. نظرسنجی اخیر مرکز تحقیقات پیو اکثریت را در حدود 75 درصد بیان می کند. بسیاری از آمریکایی ها یاسر عرفات را به عنوان یک تروریست می دانند ، نه یک دولتمرد. بنابراین آنها با صدای مطبوعات اصلی ایالات متحده ، که با ایجاد هم ارزی اخلاقی بین تروریسم فلسطین و اقدامات دفاعی اسرائیل ، مسئله را اشتباه می گیرد ، مخالفند.

ایالات متحده آمریکا واقعاً تنها دوست اسرائیل در جهان است. قدرت آن که قدرتمندترین ملت است ، در بحث فعلی درباره صلح میانه غالب است. فقط به دلیل آمریکا ایده آل صلح دو کشور در اسرائیل است که هنوز در نظر گرفته می شود.

در جای دیگر جهان ، از اسرائیل به عنوان علت همه بیماری ها در خاورمیانه صحبت می شود.

همانطور که در ترومپت ماه گذشته نوشتیم ، ضد ستیزی در سراسر جهان رو به افزایش است-سوزاندن کنیسه ها ، حملات جسمی به یهودیان. در برلین ، یک مقام پلیس به یهودیان توصیه کرد که به دلایل ایمنی از پوشیدن نمادهای بیرونی دین خود خودداری کنند.

اروپا دوست دارد این حوادث را از بین ببرد - شرم آور جزئی از قاره روشنفکر. اما لفاظی های زنوفوبیک و تحت پوشش فاشیستی به طور فزاینده ای وارد بحث سیاسی عمومی می شود ، حتی در احزاب اصلی سیاسی. این مسئله برای جلوگیری از جلوگیری از این مسئله حتی برای جلوگیری از آن بسیار محبوب است.

نظر سفیر فرانسه در انگلیس را در یک مهمانی شام اخیر لندن در نظر بگیرید. وی گفت: "چرا باید به دلیل آن افراد در معرض خطر جنگ جهانی سوم باشیم؟"(واشنگتن پست ، 26 آوریل).

آن افراد - همان افرادی که اروپا به دنبال آن بودند که فقط نیم قرن پیش خود را ضد عفونی کنند.

آنچه که به طور فزاینده ای آشکار می شود این است که شبح بیمار و وحشتناک هولوکاست دوباره در اروپا در حال افزایش است.

چرا اروپا با ایران سر و کار دارد؟-وقتی ایران در حال از بین بردن پایه و اساس ممکن برای صلح دو کشور در اسرائیل است-وقتی این یک حامی شناخته شده تروریسم فلسطین است که برای پاکسازی یهودیان از خاورمیانه طراحی شده است؟

از آنجا که اهداف نهایی اروپا - در این احترام تنها - در واقع همان ایران است!

اروپا می خواهد اسرائیل از بین برود.

فلسطین جایزه

واضح است و به طور مستند ، بیشتر همسایگان اسرائیل هوس خود را به عنوان یک کشور هوس می کنند. در میان همه تغییرات قومیت و دین در منطقه که مسلمانان را از متحد نگه داشته است ، این یک هدف است که اکثریت قریب به اتفاق آنها می توانند با آن موافقت کنند.

نتیجه گیری غیرقابل انکار این است که برای کار ایده آل برای صلح ایالات متحده ، اسرائیل باید مرزهای قابل دفاع و قدرت عالی را داشته باشد. این باید یک صلح باشد نه براساس قراردادها بلکه بر اساس ممکن است-یک نوع صلح از جنگ سرد. هر برنامه دیگری برای صلح - با پذیرش زمین و اعتماد به اراده مسلمانان - شرم آور است و کاملاً منجر به تخریب دولت یهود خواهد شد.

آیا مردم واقعاً معتقدند که اسرائیل - ملتی با حتی 5 میلیون یهودی ، شلوغ رژیم های مذهبی خصمانه با جمعیت ترکیبی که به 400 میلیون نفر نزدیک می شوند - اگر آینده خود را در دستان خود بگذارد ، زنده می مانند؟آیا آنها واقعاً معتقدند که اگر اسرائیل فقط کمی عقب نشینی کند ، نفرت ناخوشایند مسلمانان از اسرائیل فروکش خواهد کرد؟

شاید برخی از مردم اینگونه فکر کنند. اما ما باید نتیجه بگیریم که افراد دیگری وجود دارند - از جمله بسیاری از آنها کنترل اهرم های قدرت ملی و بین المللی - که در واقع تمایل ، درست در کنار مسلمانان خاورمیانه ، پایان دادن به دولت یهود! افرادی که - شاید مخفیانه ، شاید نباشند - تحقیر مسلمانان نسبت به یهودیان را به اشتراک می گذارند و از روند صلح شرم استفاده می کنند تا هدف خود را تحت عنوان مشروعیت انجام دهند.

اسرائیل - با اورشلیم در مرکز خود - با ارزش ترین قلمرو جهان است. بنابراین ، در حالی که توسط یهودیان و عرب در حال کشتی گیری است ، ایران با شکار منتظر فرصتی برای تصاحب ، تحقق جاه طلبی های ماندگار خود در منطقه است.

و دور از بالای سر - تقریباً از دید همه به جز کسانی که چشم برای دیدن دارند - کرکس اروپا ، زیرزمین کاتولیک رومی است ، که آرزو دارد تجارت ناتمام صلیبی ها را اصلاح کند ، که در آن بیشترین مالکیت خود را از دست دادشهر مقدس.

همانطور که اوضاع بازی می کند-یهودیان که مورد تحقیر قرار می گیرند ، ایالات متحده به عنوان ناتوان در معرض دید قرار می گیرد ، ایران در حال رشد به برجستگی منطقه ای است ، اروپا به عنوان یک واسطه جایگزین ظاهر می شود-ما در واقع با دقت شگفت انگیز ، مراحل پیشرفته اوج پیش بینی شده زمان پایان را می بینیممناسبت ها.

تماشا کردن! از آتاکسی که سرزمین اسرائیل را تصرف می کند ، ناگهان یک رقابت خشمگین و برهنه پدیدار می شود. سرانجام ، هنگامی که اسرائیل و آمریکا فراتر از کمک هستند ، درگیری واقعی منافع بین ایران و اروپا-پادشاه جنوب و پادشاه شمال (دن 11: 40-43) فاش می شود-به دنبال ،مرگ ، برتری در خاورمیانه.





:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 13 بهمن 1401 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: